ناصر ابراهیم زاده

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۹ ثبت شده است

جمعه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۹، ۰۵:۴۶ ب.ظ

فریب کاری چطوری میتونه رابطه رو نابود کنه

با اینکه این نوشته به خودی خود مستقل هست اما بهتره که این موضوع رو هم ادامه نوشته قبلی در نظر داشته باشد چرا که احوالات و افکار امروز من هم ادامه لحظاتی هست که بر من گذشته و امیدوارم که درک بهتر و فهم بیشتری از کلک بازیهایی که میتونه در یک رابطه به وجود بیاد رو بفهمم و یاد بگیرم و این تخلیه ذهنی کمک کنه تا یک مقدار واقعبینانه تر به رابطه های و ارتباطاتی که در مسیر زندگی برای من به وجود میاد رو با نگاهی دقیق تر مد نظر داشته باشم.

من مربی ارتباطات نیستم و این توضیحاتی که اینجا برای خودم مکتوب میکنم صرفاً توجیحاتی هست فکر میکنم بیانش باعث میشه کمی  از لحاظ ذهنی خالی بشم، اونچه که در رابطه با دانش ارتباطات در ذهن من نقش بسته بیشترش رو در مطالعات آزاد و در وبلاگها و سایت متمم و بخشی رو هم در تعدادی کتاب در همین زمینه و تجربه چند ساله در محیط اجتماعی و زندگی شخصی برام اتفاق افتاده در نظر داشته باشید و هیچ اعتباری علمی رو نمیشه براش در نظر گرفت البته راحت ترم که شما این حرف ها رو فقط از دید یک نفر که کمی حالش گرفته هست و کسی رو واسه گفتگو رو در رو نمیخواد در نظر بگیرد و هر جایی احساس کردید که متن مزخرف و حوصله سر بر شد مرورگرتون رو ببندید و برید به کارهای مهم ترخودتون برسید چرا که واقعا دوست ندارم که وقت کسی رو با افکار و احساسات برهم ریخته خودم بگیرم و موجبات نارحتی رو به وجود بیارم .

راستش قبل از نوشتن این مطلب با خودم فکر میکردم که امروز چه عنوانی رو بهانه کنم تا کمی بنویسم که هم وبلاگ رو به روز کرده باشم و هم با این کار مصمم تر باشم برای وقت گذاشتن بیشتر برای نوشتن در اینجا چرا که فکر میکنم تو طول مدت یکی دو سال گذشته بیشتر وقتم رو برای پایداری رابطه های که ارزشش رو نداشت گذاشتم و داشتم بیهوده سعی میکردم رابطه های از هم گسسته  و دربو داغون رو با چسب به هم بچسبونم، امیدوارم در آینده خودم رو برای این اهمال کاری در مطالعه و یادگیری ببخشم و خدا هم منو ببخشه که در طول این مدت از مسیر رشد کمی منحرف شدم و بیشتر درگیر روزمرگیهای خودم شدم و بیشتر وقتم رو صرف افرادی کردم که دغدغه ای مشترک با هم نداشتیم و من گمان میکردم همراه و هم مسیریم و الان که با دقت بیشتری به این دوران نگاه میکنم کلی ای کاش برام مونده که بهتر بود برای اونها وقت میگذاشتم فقط برام مونده.

قرار بود راجع به فریب کاری و اینکه چطور یک انسان میتونه با فریب کاری و عدم صداقت رابطه های عمیق رو منهدم کنه صحبت کنم اما اینقدر این دلم پره که وقتی شروع به ابراز کردن میافته به هر سمت و سویی میره، شما این رو بگذارید رو حساب پریشان فکری و داغون بودن احوالات یک فرد فریب خورده که فکر میکرد خیلی از ارتباط و برقرار کردن رابطه های عمیق میدونه و گمان میکرد که بهترین رابطه ها رو ساخته و صمیمیت و صداقت خودش غالب بر رابطه میشه و با این روش احساس  و شرایط بهتری رو در رابطه به وجود میاره اما دریغ از اینکه متوجه باشه که صداقت در رابطه اگر دو طرفه نباشه دیر یا زود رابطه فروپاشیده میشه یا اگر فروپاشی نشه دیگه به حالت قبل بر نمیگرده .

 نکته: همونطور که در نوشته قبلی هم اشاره کردم منظور من از رابطه های عمیق رابطه هایی هستند که وقت و انرژی زیادی براش صرف میکنیم هست این میتونه رابطه پدر و مادر با فرزند باشه یارابطه عاطفی زن و شوهر یا رابطه دو تا همکار یا دوست یا ارتباط رئیس و کارمند و برعکس باشه(جنبه عاطفی رو مد نظر هست) البته بازهم بستگی داره به اینکه در کدوم یک از این چند نمونه اسیب دیده باشیم و اینکه همین چند نوع ارتباطی که بیان کردم خودش میتونه شامل جزعیات بیشتری بشه که الان فرصت پرداختن بهش نیست از این منظر که اطلاعات من در این زمینه کافی نیست و اگر شما میخواین جزعیات هر یک رو برسی کنید پیشنهاد من www.motamem.org هست، اینجا میتونید اطلاعات کافی در این زمینه های مختلف بدست بیارید. منابع دیگری هم هست که در بستر اینترنت موجود هست.

خوب بریم به بحث خودمون بپردازیم به اینکه چرا فریب کاری و عدم صداقت در رابطه پدیدار میشه. بگذارید در اینباره داستان رابطه یکی از دوستانم با همسرش رو براتون به عنوان مثال تعریف کنم البته قبل از اینکه داستانش رو نقل کنم ازش اجازه این کار رو گررفتم. دوستی داشتم که چند سال پیش در رابطه با همسرش به مشکل برخورده بود نوع مشکلش فریب کاری و صادق نبودن و ...بود، اومده بود سراغ من تا درد دلهاش رو گوش کنم و بهش کمک کنم تا تصمیم درست تری بگیره، اون روز چند ساعتی باهم گذروندیم و دوستم جزعیات مسئله خودش رو بهم گفت منم بعد از شنیدن متوجه شدم که هر دو اونها تا حدودی مقصر به وجود اومدن این وضعیت شدند بعد از چند جلسه گفتگو دوستم رو متقاعد کردم که یک فرصت مجدد به خودش و همسرش بده و رابطه رو از نو بازسازی کنند، اونها چند وقتی رو در ظاهر با آرامش گذروندن اما طولی نکشید که دوباره رابطه دچار مشکل شد با این تفاوت که این بار شدت اسیبی که دیدند بیشتر از دفعه قبل بود، دوباره دوستم اومد سراغم و جزعیات مشکلش رو برام بازگو کرد، راستش رو بخواین اونجا بود که متوجه شدم که من مسئله دوستم رو دفعه قبل خوب متوجه نشده بودم و به نظر میومد که من با این نگاه خیر خواهانه از نظر خودم که فکر میکردم بهتره رابطه این دو برقرار بمونه اسیب بیشتری به دوستم وارد کرده بودم اما این بار دیدم که این بنده خدا دوباره و سه باره از همون سوراخی نیش خورده که بار اول خورده، اون روز خیلی شرمنده دوستم شدم و این بار فقط گوش کردم . بعد از اینکه فهمیدم کاری از دستم برای او بر نمیاد روانشناس متخصصی رو پیشنهاد کردم. بعد از گفتگوی این زوج با روانشناس و مشاور خانواده متاسفانه رابطشون کلاٌ از بین رفت و این دو تصمیم گرفتند که مسیر خودشون رو از هم جدا کنند و زندگی جدیدی رو هر یک برای خودشون به وجود بیارند. الان  چند سالیه از این اتفاق میگذره و میبینم که دوستم خیلی خوشحال تره و رضایت بیشتری از زندگی خودش داره و اتفاقاً خیلی هم در زندگیش شخصیش رشد و پیشرفت داشته.

حالا اگر بخوایم نتیجه گیری کنم باید بگم که اولاً متوجه شدم که آگاهی من در مشاوره دادن در این زمینه خیلی کم بود و بهتره که با خیال دانایی خط اشتباه به افراد ندم هر چند این کار من خیر خواهانه به نظر میرسید اما من مسیر درستی رو به دوستم نشون نداده بودم و باعث شده بودم که زمان زیادی رو صرف اون رابطه کنه و دوم اینکه رابطه ای که در هم شکسته رو نمیشه با چسب به هم چسبوند. شاید نتیجه اخلاقی قشنگی نبوده باشه اما بعضی از موضوع ها چون قواعد اخلاقی توش رعایت نمیشه و نادیده گرفته میشه اخلاقی بودن یا نبودنش نتیجه کار رو عوض نمیکنه .

نمیدونم این مطلب هیچ ربطی به فریب کاری و تاثیرش بر از بین بردن رابطه های عمیق داشت یا نه. همونطور که در ابتدا اشاره کردم نوشته های این روزهای من زیاد سرو سامان درست و حسابی نداره و صرفاً فقط ابراز عواطف و احساسات و به گمان خودم تخلیه ذهنی و انتشار مطلب برای خالی نبودن وبلاگم هست و اینکه بتونم با این کار یکمی مصمم تر بشم برای بیشتر نوشتن و بیشتر وقت گذاشتن برای رشد فردی خودم.

امیدوارم هرکجا که هستید برقرار باشد و مراقب خودتون باشید که در دام فریب کارهایی که فقط به منافع خودشون در رابطه فکر میکنند نیافتید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۴۶
ناصر ابراهیم زاده
سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۹، ۱۲:۴۹ ق.ظ

ناراحتی هایی از جنس غم

شاید خیلی جالب نباشه که بعد از این همه وقفه در نوشتن یک همچین عنوان با بک گارانت غم رو بنویسم. راستشو بخواین تو چند ماه اخیر زیادی از لحاظ جسمی و فزیکی و ذهنی رو به راه نبودم به شکلی از مبتلا شدن به کرونا دردهام شروع شد و بعد به جراحی کشیده شد و بعد هم به فوت یکی از نزدیکان توسط ویروس ملعون کرنا و در انتها هم دلشکستگی و دلزدگی زندگی شخصی و  فروپاشی روابط عمیق دوستی

اگر نسبت به من از قبل شناخت داشته باشید یا اینکه نوشته های دیگه من رو قبلا دیده و خونده باشید متوجه میشید که همیشه سعی کردم مثبت بوده باشم و نوشته هایی امیدوار کننده و تا حدودی انگیزاننده بنویسم، نمیخوام بگم ادم هپی و شادی هستم اتفاقاً دوستای نزدیک و خانواده من از حالت جدی و خنثی بودن من در ارتباط گاهی شکایت میکنند اما خودم اینطور فکر میکردم که زمانی که قرار نوشته من رو افرادی دیگه ای بخونند بهتره که احساسات درونی خودم رو بهتر کنترل کنم و اونچه که بیان میکنم باعث غمگین تر شدن افرادی که نوشته هام رو میخونند نشه این رو از این حیث میگم که همونطور که میدونید ما جامعه ای داریم که خیلی خوشحال نیست شاید هم در اطراف شما موجودات خوشحال و راضی موجود باشه اما اونچه که من مشاهده میکنم و با توجه به ارزیابی که از متوسط اطرافیام بر آورد میکنم ناراحتی و نارضایتی مشهود تر هست . بهتره در حال حاضر از این بحث جامعه شناسانه بگذریم چون دنیای درون من این روزها خیلی رو به راه نیست و در رابطه با دنیای بیرون زمان دیگر وراجی خواهم کرد.

خواستم یکمی نق بزنم و ثبتش کنم تا شاید با این کار تخلیه احساسی بشم و احساساتم رو با این کار به باد فراموشی بسپرم 

داستان غم گین امروز من در مورد رابطه های عمیقی هست که با سهل انگاری و بی خردی یا شاید هم نادانی و بی عقلی و بی مسئولیتی همراه با عدم درک درست از نوع رابطه و مقدار زمانی که برای اون هزینه کردم. بعد از سالهای طولانی متوجه میشی که تمام تارو پود بافته های تو در لحظه ای خاکستر میشه و با غبار نامرئی هوا مخلوط میشه و جوری محو میشه که دیگه قابل مشاهده نیست و اونچه که مونده فقط دنیایی از خاطره تلخ و شیرینی هست که از گذشته در ذهن تو بر جای مونده و پاک کردن اینها امکان پذیر نیست فقط میشه در بلند مدت کمرنگترشون کرد و از کنارشون گذشت. جزعیات ناراحتی های امروزم رو به خاطر خصوصی بودنش نمیتونم به راحتی بیان کنم و به نظم درست هم نیست در فضای عمومی ادم از زخمها احساسی و اسیبهای که در زندگی شخصی میبینه بنویسه شاید بعداً در قالب داستانی با به کار گیری شخصیتهای فرضی به جزعیات ناراحتی های از جنس غم این روزهای خودم داستان سرایی کنم .

راستی در بالا به رابطه های عمیق اشاره کردم، بد نیست که تعریفی از رابطه های عمیق رو اینجا ذکر کنم.

رابطه های عمیق میتونه رابطه زناشوئی، رابطه دو تا رفیق که سالیان طولانی با هم وقت گذروندن، رابطه با همکارمون که خیلی باهاش صمیمی شدیم یا رابطه فرزند با پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده بوده باشه.

اگر بخوام تعریفی در این باره داشته باشم باید خدمدتون عرض کنم که از نظر من رابطه عمیق به رابطه ای میگن که در اون انرژی،زمان ، احساسات و عشق و هزینه های دیگری جاری بوده و ساختن مجدد به هیچ وجه اون رو مثل قبل نمیکنه و شک و تردید اینکه دو باره زخمی و داغون بشی همیشه متصور هست.

به نظر من برای برقرار کردن ارتباط موثر و خوب باید هر دو یا چند نفری که رابطه وقت میگذارند و هزینه میکنند بهتره که کمی واقع بینانه به این موضوع نگاه کنند و اگر جایی متوجه این شدند که برقراری این رابطه اشتباه بوده یا بعد از این اشتباه هست اگر قرار هست ازش خارج بشن بهتره که اونچه که بر اونها گذشته رو از یاد نبرند و با تنش کمتر  و اسیب رساندن کمتری به خود و دیگران ارتباط رو پایان بدند.

نمیخوام زیاد این موضوع رو پیچیده کنم و ناراحتی به وجود اوده رو زیاد بزگ نمایی کنم چرا که اگر ناراحتی به وجود اومده صرفا برای من بوده و این دلشکستگی احساسات درونی من هست که بر من گذشته و داغونم کرده، امیدوارم که با این اتفاقاتی که افتاده منبعد یکمی واقع بینانه تر حواسم به افرادی که اطرافم هستند و خیلی به من نزدیک میشن بوده باشه و زیاد روی رابطه ها احساساتم رو خرج نکنم چرا که بزرگترین ضربه های که من در طول عمرم چشیدم  ضربه عاطفی بوده، البته باید این رو عرض کنم که من زیاد ادم احساسی نیستم اما هر چقدر هم که منطقی فکر کنم باز هم انسانم و انسان بودن بدون درک و احساس یعنی ماشین .

خوب بهتره که خودم رو جمع و جور کنم و احساسات وامونده رو بیخیال شم چرا که در طول مدت چند ساله همین اسیب های احساسی من رو از هدف و برنامه ای که برای بلند مدت خودم چیده بودم رو ازم دور کرده. امیدوارم این ابرازات بهانه ای باشه برای ادامه دادن برنامه هام و تداوم در نوشته های من در اینجا و جاهای دیگه ای در فضای دیجیتال.

امیدوارم که واقعبینانه تر به روابطتون بپردازید و مراقب باشید تا اونجایی که راه داره ضربه نزنید و لطمه نبینید.

برقرار باشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۹ ، ۰۰:۴۹
ناصر ابراهیم زاده